نامه‌ی سرگشاده به آیت‌الله خامنه‌ای بالاترین 2   2009-07-11 17:40:56

ما ازشما به عنوان کسی که در طول این بیست سال نظام و کشور را در برهه‌های مختلف به خوبی مدیریت کرده بودید و در دعواهای جناح‌های سیاسی تنها منافع نظام جمهوری اسلامی را مد نظر قرار می‌دادید این بار نیز توقع داشتیم که کار را چنان سامان بدهید که برای دشمنان نظام و انقلاب جز روسیاهی باقی نماند؛ اما نمی‌دانیم چرا چنین نشد و نمی‌دانیم که چرا کار به آنجا رسید که نیروهای نظامی در برابر بخش قابل توجهی از مردم صف آرایی کردند و شد آنچه نباید می‌شد!

برای ما سئوال است که چرا برخلاف سال‌های گذشته که در اختلافات پیش آمده حل مسائل را به کارشناسان و معتمدان می‌سپردید این بارخود حضرتعالی راسا حل مشکل را به عهده گرفتید به گونه‌ای که قداست جایگاه شما در معرض توهین وهتک حرمت قرار گیرد؟

برای ما سئوال است که چرا علیرغم تاکید حضرتعالی بر پیگیری مسائل در چارچوب قانون روز شنبه ۲۳ خرداد آن هم در شرایطی که هنوز کار اعلام نتایج به پایان نرسیده بود و شورای محترم نگهبان نیز صحت انتخابات را تایید نکرده بود شما به جناب آقای احمدی نژاد تبریک گفتید؟

برای ما سئوال است که چرا بعد از راه پیمایی بیش از دومیلیون نفر در تهران و همچنین ملاقات نمایندگان کاندیداها در روز بعد ازآن تظاهرات عظیم که جنابعالی وعده پیگیری شکایات را از طریق قانون دادید در خطبه‌های نماز جمعه ۲۹ خرداد زودتر ازآن که شورای محترم نگهبان کاربررسی خود را به پایان برساند با قاطعیت فرمودید که تقلب یازده میلیونی امکان ندارد؛ درحالی که می‌دانستید به غیراز طرفداران آقای احمدی‌نژاد حامیان سایر کانیداها نیز چشم امید به شما دوخته‌اند تا شاید به زعم آنها حقوقشان اعاده شود. ولو آن که یقین داشتید که تقلب نشده آیا بهتر نبود تا اجازه می‌دادید تایید قاطعانه انتخابات از طریق شورای نگهبان اعلام می‌شد تا چنین تصور نشود که شما حتی به توصیه خودتان وفادار نیستید؟

دوبار تایید قاطعانه انتخابات در۲۳ و ۲۹ خرداد آن هم قبل از پایان یافتن تحقیقات شورای نگهبان این پرسش جدی را به وجود آورد که این همه شتاب ناشی از چیست؟ اگر تاییدیه حضرتعالی در ۲۳ خرداد را به مصلحت بینی شما برای پایان دادن به دعواهای احتمالی تلقی کنیم و این که می‌خواستید با موضعگیری شما همه به نتیجه اعلام تمکین شده کنند در این صورت چرا شما با دیدن خیل معترضان در تهران و شهرستان‌ها که طبیعتا از مواضع ۲۳ خرداد مطلع بودند و نشان می‌دادند که موضع شما را نپذیرفته‌اند بازهم در ۲۹ خرداد موضع خود را تکرار فرمودید؟ آیا قرار گرفتن در برابر دست کم چهارده میلیون نفر که بااحتساب خانواده‌هایشان بیش از نیمی ازآحاد جامعه هستند مصلحت بود؟ برای ما سئوال است چرا در شرایطی که در تبلیغات جهانی این طور وانمود میشد که رهبری درایران به آقای احمدی نژاد تعلق خاطر دارند و به همین دلیل نیز شتابزده و قبل از شورای نگهبان اعلام نظر کرده ، حضرتعالی در خطبه‌های ۲۹ خرداد به رییس جمهور اظهارمحبت ویژه می‌کنید تا جایی که او را ازآقای‌هاشمی به خودتان نزدیکتر می‌بینید؟

آیا در شرایطی که هواداران جناح‌های مختلف به عنوان قاضی به شما چشم دوخته‌اند شرایط قضاوت ایجاب نمی‌کرد که حتی در نگاه کردن به طرفین دعوا گونه‌ای رفتار شود که یکی ازطرف‌های دعوا آن را حمل بر بی مهری نکند؟

در اینجا بحث برسر آقای موسوی نیست چرا که ایشان مدت‌ها نبوده و بعد از این هم ممکن است نباشد، بلکه صحبت بر سر کسانی است که به او رای داده‌اند و بعد از این کماکان در صحنه جامعه حضور دارند. آیا تصور نمی‌فرمایید که این برخورد در جری کردن بخشی از جامعه و آمدن آنها به درگیریهای ۳۰ خرداد موثربود؟

ما شاهد بودیم که در طول مدت انتخابات و همین طور درگیری‌های بعد از آن تا قبل از ۳۰ خرداد احدی به جنابعالی توهین نکرد و حامیان کاندیداهای بسیارمراقب بودند که خارج از خط قرمزهای نظام سخنی نگویند و حتی در روزهای آخر راهپیمایی‌ها با سکوت کامل همراه بود .در حالی که بعد از نماز جمعه ۲۹ خرداد حرمتها شکست و گفتند آنچه را نباید می‌گفتند با این استدلال که رهبری قبل از به پایان رسیدن تحقیقات شورای نگهبان از احمدی نژاد حمایت آشکار کرده و چون او می‌خواهد که این شخص رییس جمهور شود تحقیق و بررسی به جایی نمی‌رسد. و نه تنها به شکایت ما رسیدگی نمی‌کند که حتی ما را به مرگ تهدید می‌کند و این که اگر به خیابان بیایید خونتان به گردن خودتان است!!

درعمل چه دیدیم؟ هزاران نفر به مصاف نیروهای نظامی آمدند و دهها نفر کشته و زخمی شدند تا بگویند ما را نمی‌توانید نادیده بگیرید. درحالی که مشرب شما در این دو دهه و پیش از آن نیز نادیده گرفتن مردم نبود و حتی درهمان خطبه‌های ۲۹ خرداد فرمودید که اگراعتماد مردم به نظام از بین برود این نظام پا برجا نمی‌ماند.

برای ما سئوال است که با آن پیشینه چرا باید کار به اینجا برسد؟ و دولت دهم در میان این فضای مملو از بی‌اعتمادی و کدورت چگونه کار خود را به پیش خواهد برد؟ برای ما سئوال است که چرا علیرغم تاکید شما براینکه هر چهارکاندیدا مورد تایید نظام بویژه حضرتعالی هستند، باید انتخابات صحنه مرگ و زندگی نظام شود به گونه‌ای که طرف‌های دعوا موضع خودرا چنان حیثیتی کنند که عقب نشینی از آن را مرگ خود و نظام ببینند.

در این که ما علاقه داریم جریان‌های نزدیکتر به ارزش‌های انقلاب حاکم شوند شکی نیست که آمار وزارت کشور نیز این موضوع را تایید می‌کند، اما وقتی شرایط به گونه‌ای شد که جناح رقیب دراین نتیجه تشکیک کرد! چرا حضرتعالی قبل از تایید مطلق انتخابات نفرمودید که با حضور ناظران بیطرف تمامی صندوق‌ها بازشماری شوند؟ وقتی وزارت محترم کشور می‌تواند در کمتر از بیست ساعت آرای صندوق‌ها را شمارش کند چرا به جای این همه تنش و درگیری که آخر سر به ریختن خون تعدادی از مردم منجر شد بازشماری کامل آرا در دستور کار قرار نگرفت؟ در شرایطی که شما نمی‌خواهید این بخش بزرگ از علاقه مندان نظام جدا شوند آیا بهتر نبود که تالیف قلوب را در دستورکار قرارمی دادیم؟

همیشه در دعواها از آن طرفی که عقلانی تر رفتار می‌کند توقع بیشتری برای کنترل اوضاع دارند ، نهایتش این است بعد از شمارش مجدد انتخابات ابطال و دوباره رای گیری می‌شد، آیا یک انتخابات ارزش آن را داشت که جامعه و به دنبال آن نظام مقدس جمهوری اسلامی درخطر شقه شدن قرار گیرد؟

ما از ابتدای انقلاب تا کنون درگیری‌های بسیاری با مخالفان نظام وانقلاب داشته‌ایم که در آنها پیروز شده بودیم اما این بار در برابر ما دشمن قرار نداشت بلکه بخش بزرگی از جامعه قرار داشت که نادیده گرفتن آنها بویژه در تهران مانند آن است که مانند جزیره‌ای کوچک در


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات